Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - موسيقي‌‌ما - سامان جليلي سال‌هاست که در حوزه موسيقي پاپ فعاليت دارد و طرفداران خاص خودش را هم دارد. از آن‌ دست خواننده‌هايي است که تيفوسي‌‌‌هاي زيادي را در فضاي مجازي دارد و معمولا هر اتفاق از سوي او، واکنش‌هاي مختلفي را در پي دارد. نخستين آلبومش «پرتگاه» را چند سال پيش و پس از همه گيرشدن آثارش در اينترنت روانه بازار موسيقي کرد و تعداد اجراهاي زنده‌اش به قدري‌ست که مي‌گويد قطعا مي‌تواند بين رکوردداران اجراي زنده در ايران باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



هرچند برخي مشکلات با يکي از تهيه کننده‌هاي تهران باعث شد چند سالي را نتواند در تهران به اجراي برنامه بپردازد و همين موضوع يکي از بزرگ‌ترين حواشي دوران کاري اين خواننده است.

سامان جليلي که اين روزها در آستانه انتشار دومين آلبوم رسمي خود «چه حال خوبيه» است. بارها و بارها درباره زمان انتشار آن اظهار نظر کرده و بارها بدقول شده ولي اين بار با قدرت اعلام کرده که اين آلبوم اواخر خرداد ماه روانه بازار موسيقي کشور خواهد شد.

همه اين اتفاقات، اصلي‌ترين دليل اين گفتگوي تفصيلي با سامان جليلي است که براي نخستين بار به آنها پاسخ داده است. اين خواننده به همراه «محمد قيامتي» (مديربرنامه‌هايش) در دفتر سايت «موسيقي‌ما» در عصري بهاري حاضر شدند و متن زير چکيده‌اي از گفت وگوي دو ساعته با اين خواننده است که در ادامه مي‌خوانيد:
  * کم حرف‌ترين خواننده ايراني هستي که خيلي به ندرت حاضر مي‌شوي در جاهاي شلوغ حاضر شوي. اين رفتارها نوعي از استراتژي کاري توست يا ذاتا اينگونه هستي؟اين شخصيت را خودم خيلي دوست دارم. از زمان‌هاي قبل که با آقاي قيامتي آشنا شديم به من گفتند که بايد بيشتر توي چشم باشي. نمي‌دانم چرا ولي زياد دوست نداشتم توي چشم باشم و بيشتر مي‌خواستم از بقيه جدا باشم و خودم کار کنم. بيشتر دوست دارم شنونده باشم و مي‌دانم اگر حرفي بزنم برداشت ديگري از آن مي‌شود. بيشتر دوست دارم شنونده باشم و با کارهايم حرف بزنم.
  * اين شخصيت از زماني که شروع به کار نکرده بودي هم وجود داشت يا وقتي وارد فضاي موسيقي شدي اين اتفاق برايت افتاد؟ هميشه همين شکلي بودم و حتي بدتر هم. کلا خجالتي و گوشه گيري بودم.
  * با اين حال وقتي اولين بار براي کنسرت روي يک استيج دوهزار نفره رفتي احساس وحشت بزرگي نداشتي؟ دقيقا. اولين اجراي ما در تهران در سالن ميلاد نمايشگاه بود و من جلوي دوهزار نفر فقط راه مي‌رفتم و نمي‌توانستم نگاه کنم. نمايشگاه تهران به نظر من غول مرحله آخر بود و واقعا ترسيده بودم. سن من خيلي کم بود و فقط 23 ساله بودم و واقعا براي من ترسناک بود.
  * کمي به عقب برگرديم و اينکه چه زماني متوجه شدي آثارت مورد توجه قرار گرفته است؟شروع کردن من داستان جالبي داشت. من فوتباليست بودم. با دوستانم نشسته بوديم و تلويزيون آهنگي پخش کرد و من في البداهه يک مصرع آن را خواندم. دوستِ دوستم که گيتار مي‌زد آنجا به من گفت سامان صدايت بد نيست و بيا ما گيتار بزنيم و تو با ما بخوان. ما هر هفته پنجشنبه جمعه‌ها گيتار مي‌زديم و مي‌خوانديم. تا اينکه من گيتار زدن ياد گرفتم و يک روز که گيتار مي‌زدم و مي‌خواندم خانمي که سنش هم زياد بود و حدود 45-50 سال سن داشت به من گفت چرا فقط آهنگ بقيه را مي‌خواني و خودت نمي‌روي آهنگ بسازي؟ من واقعا ساکت شدم و به حرفش فکر مي‌کردم. فرداي آن روز از کيش که در آنجا زندگي مي‌کردم به شمال و بعد تهران آمدم و کار ساختم. فکر مي‌کنم اولين کار من که ساخته شد آهنگ «عشق من» و بعد «بهونه» بود. آن زمان که من اين آثار را خواندم، اطرافيانم گفتند که خوب است و ادامه بدهم و همين رويه باعث شد من ناخودآگاه به سمت موسيقي و خواندن بيايم.
  * درمورد الگوها و کساني که از ابتدا کارهايشان را رصد مي‌کردي و دوست‌شان داشتي صحبت کنيم. من با کارهاي شادمهر خيلي به خواندن علاقمند شدم. ضبط‌هاي کوچکي در قديم بود که دو دکمه داشت و وقتي آن را مي‌زديم شروع به ضبط کردن مي‌کرد و من وقتي با آن مي‌خواندم و ضبط مي‌کردم از بچگي دوست داشتم صدايم شبيه به شادمهر شود و ناخودآگاه اين اتفاق افتاد.
  * درمورد فوتبالي بودنت هيچوقت حرف نزده بودي. داستان از چه قرار است؟ داستان ورزش کردن من هم جالب است. من هميشه دوست داشتم کلاس فوتبال بروم ولي پدرم مي‌گفت سر کوچه کلاس کاراته است و به کاراته برو. باز مي‌گفتم فوتبال و مي‌گفتند دوتا کوچه پايين‌تر کلاس کشتي است و بيا کشتي را هم تست کن. به گونه‌اي شده بود که هميشه پدرم مي‌گفت من در آن سال‌ها فقط براي تو اسب نخريدم و اگر اسب‌دواني هم مي‌رفتي ديگر همه چيز تمام بود! خلاصه بگويم ما به کيش رفتيم و در يکي از تيم‌هاي دسته دو يا سه کيش بازي مي‌‌کردم. اين موضوع براي 7-8 سال پيش است. من واقعا فوتبال را دوست داشتم.
  * يعني خيلي جدي و حرفه‌اي هم بازي کردي؟ بله. من آقاي گل هم شده بودم. در تيم خدمات کيش فوروارد چپ بازي مي‌کردم.
  * آبي يا قرمز؟ من شديدا استقلالي هستم.
  * شخصيت جالبي از تو ظاهرا در حال کشف شدن است. کدام نسل را در استقلال دنبال کردي و قهرمانان استقلالي‌ات چه کساني بودند؟قهرمان من فرهاد مجيدي بود و قبل آن را زياد به خاطر ندارم. فرهاد و جباري و اميرحسين صداقي و وحيد طالب‌لو و پيروز قرباني و ... بازيکنان استقلال در نسلي من بودند. من خيلي هم به استاديوم مي‌رفتم.
  * چرا عمده خواننده‌هاي پاپ ايراني پرسپوليسي هستند؟ رضا صادقي، علي عبدالمالکي، فرزاد فرزين و... اتفاقا خيلي خوب است. هميشه مي‌گفتند وقتي کم باشي خاص هستي. ولي مطمئن باش من استقلالي‌ترين خواننده ايران هستم.
  * البته تو، احسان خواجه اميري، حميد عسگري و رضا يزداني هم استقلالي هستيد. مرتضي پاشايي هم استقلالي بود.... يادش به خير.
  * هيچ‌وقت به سمت اين رفتي که براي باشگاه خودت کاري بخواني؟ نه هيچ‌وقت پيش نيامد. من براي مصاحبه هم خجالتي بودم چه برسد به اينکه به باشگاه استقلال بروم و بخواهم برايشان بخوانم.
  * فضاي کاري‌ات هم به گونه‌اي است که به اين فضاي اکتيو و پر انرژي نزديک هستي. شايد اگر هرکس به جاي تو باشد بخواهد يک کار قوي بخواند. حتي به آن فکر هم نکرده‌اي؟ تاکنون به اين فکر نکردم که بخواهم براي استقلال بخوانم.


  * به موسيقي برگرديم. همه اتفاق‌ها گذشت و اولين آلبوم تو منتشر شد. نکته اينجاست که بعد ازآلبوم رسمي تو اتفاقات زيادي دست به دست هم داد که تو در تهران اجراي کمتري داشته باشي. هيچوقت در اين مورد صحبت نکردي. ما وقتي آلبوم را منتشر کرديم محمد قيامتي مدير برنامه‌هاي من تصميم گرفت با تهيه کننده‌هاي کنسرت در تهران قرارداد ببنديم. محمد در اين باره کلي تحقيق کرد و من هم دورادور شرکتي را که با آنها قرارداد تهران را بستيم را مي‌شناختم. با ايشان قرارداد بستيم. من خواننده‌اي با سن کم بودم و آن روزها 23 ساله بودم و تجربه‌اي نداشتم و فقط 34 آهنگ خوانده بودم و نمي‌شد انتظار زيادي از من داشت. آن زمان به من قول‌هاي زيادي درمورد آلبوم و کليپ و تبليغات دادند و کلي وعده و وعيد ... . اجراي اول را که گذاشتيم و من نمي‌دانستم که ميزان سود مالي براي تهيه کننده چطور بوده. چون ما قرارداد داشتيم. اجراي دوم را خود محمد گذاشت و تهيه کننده بود و ديگر آن آقاي تهيه کننده براي ما کنسرتي نگذاشت. ... همين گونه گذشت تا سرانجام تصميم گرفتيم همکاري را ادامه ندهيم و به ما براي فسخ قرارداد مبلغي را گفتند و بعد از اين مدت محمد مبلغي را آماده کرد و ما قرارداد را فسخ کرديم. متاسفانه اين شد بدترين تجربه زندگي من در فضاي حرفه‌اي.
  * آن دوره يکي از مهم ترين دوره‌هاي کاري تو بود که به دليل اين ماجراها بسيار ناخوشايند گذشت. آلبوم تو منتشر شده بود و شايد بهترين زمان براي کنسرت تهران را داشتي. ولي اين اتفاقات باعث شد طرفداران تو در تهران بسيار دلگير شوند ولي بايد به آينده نگاه کرد.کنسرت تهران که به تهيه کنندگي محمد قيامتي برگزار مي‌شود و در مردادماه و روز تولدم به روي صحنه مي‌رويم. دوسانس بودن يا چهارسانس بودن آن را محمد بهتر مي‌داند. شهرستان هم اجرا داريم. دوست دارم همه اتفاقات تلخ گذشته را فراموش کنم و به آينده و اين همه اتفاق بزرگ که در راه است فکر کنم. روزهاي خوبي در پيش است و من انرژي زيادي براي آنها دارم. آن آقاي تهيه کننده را هم بخشيدم و برايشان آرزوي موفقيت دارم. من به گذشت و اينکه در مواقع سخت بايد بعضي چيزها را رها کني و براي پيشرفت از حق ات بگذري، اعتقاد دارم. مرور زمان خيلي چيزها را ثابت خواهد کرد.
  * موضوعي که هميشه ناگفته مانده، درمورد نوع آشنايي و سياست کاري‌ات با محمد قيامتي – مديربرنامه‌هايت- است. اين آشنايي از کجا شروع شد، شرح وظايف به چه صورت است. برنامه ريزي‌هاي آينده شما چيست.7 يا 8 سال پيش من در تهرانسر خدمت سربازي بودم. يک نفر که برادر محمد بود به من زنگ زد که ما مي‌خواهيم قرارداد ببنديم. من هم قبول کردم. به دنبال من آمدند و من هم مرخصي گرفتم و باهم صحبت کرديم که گفتند براي من آلبوم مي‌زنند و تهيه کننده و مديربرنامه من مي‌شوند و درصدي هم بينمان تعيين کرديم که کارهاي اجرا و هر نوع درآمدي شامل آن باشد. ما با هم قرارداد بستيم و الان هم قرارداد داريم وانشالله تمديد مي‌شود و مشکلي نداريم و راضي هستيم.
  * نکته‌اي که هست زياد بودن اجراهاي شهرستان توست. از لحاظ اجرا در شهرستان قطعا جزو رکوردداران خوانند‌ههاي پاپ هستي.محمد قيامتي: قبل از محرم و صفر پارسال يعني تا برج 6 به جرات مي‌توانم بگويم کمتر از محمد عليزاده در شهرستان اجرا نرفته‌ايم. بعد از محرم و صفر حدود يک ماهي شد که سامان بيماري در کبد خود داشت که کمي درگير آن بوديم و اجرا نرفتيم. امسال خداروشکر سلامتي‌اش را بدست آورد. بعد از آن هم درگير فسخ قرارداد کنسرت تهران بوديم حتي لغو قرارداد کنسرت تهران اولويت بيشتري نسبت به آلبوم‌مان داشت. همه اين‌ها دلايل کم کاري ما در 6 ماه گذشته بود و انشالله بعد از آلبوم اجراهاي زيادي داريم و حداقل قرارداد اجرا در 15 شهر را بسته‌ايم که در هر شهر دو سانس اجرا داشته باشيم و شايد در شهرهايي مثل تبريز به 4 يا 6 سانس هم برسيم.
  * ماجراي طرفداران زياد تو در آذربايجان چيست؟ تِم استانبولي برخي آثارت در اين موضوع نقش ندارد؟وافعا خودم هم نمي‌دانم. با اينکه خودم شمالي و مازندراني هستم در شمال کشور هم شايد انقدر طرفدار نداشته باشم. وقتي به سمت تبريز و اردبيل مي‌روم همه بچه‌ها از دليل آن عاجز مي‌مانيم. فکر مي‌کنم تُن صدا دليل باشد و آن سمت‌ها از اين تن صدا خوششان بيايد. واقعا براي خودم عجيب است و فکر مي‌کنم در تبريز ظرفيت اجراي زنده زيادي داشته باشم که قطعا بعد از آلبوم در اين شهر اجراهاي ويژه‌اي خواهم داشت.

محمد قيامتي: اجراي اولي که در تبريز رفتيم در سالن چيچک که فکر مي کنم ظرفيت هزار وچهارصد نفري دارد دو سانس اجرا رفتيم. اگر در سالن پتروشيمي که پانصد نفر ظرفيت داشت مي‌رفتيم 6 سانس را هم مي توانستم اجرا کنيم. همه اين‌ها براي قبل از آلبوم بود و من با تضمين مي‌گويم که آلبوم فوق العاده‌اي است که حداقل 5-6 کار آن هيت مي‌شود و هرجا که برويد آن را مي‌شنويد.

سامان: آلبوم خيلي خوبي شده و من واقعا خودم فکر نمي‌کردم به اين خوبي شود. آلبوم‌هايي که الان مي‌آيد و من مي‌شنوم واقعا چيز زيادي در خود ندارند و احساس مي‌کنم آلبوم من واقعا يک سر و گردن از همه آنها بالاتر است.
  * برسيم به آلبوم. پروسه اين آلبوم دقيقا از چه زماني استارت خورد؟ سال گذشته من يک سري کارها ساخته بودم و فکر مي‌کنم يک سال يا يک سال و نيم است که گفته‌ايم آلبوم‌مان را شروع کرديم و قرار است پخش شود. بعد به اجرا و بيماري من خورد و کبدم مشکل پيدا کرد و حتي من يک ماه نمي‌تواستم غذا بخورم چه برسد به اينکه بتوانم کار يا اجرا کنم. بعد از همه اين‌ها به نظر من آن کارها قديمي شد. آلبوم «پرتگاه» من که سه سال بعد از ساختن ملودي‌هايم پخش شد براي من تجربه‌اي بود که ملودي‌ها بايد يک تا سه ماه قبل پخش آلبوم باشد. يعني ملودي را بسازم و براي تنظيم بدهم و بخوانم و سريعا کار پخش شود. همه کارها را کنار گذشتم و فکر مي‌کنم در عرض 35 روز 9 آهنگ ساختم که فکر مي‌کنم بهترين آلبوم دوران زندگي من باشد. فکر مي‌کنم با آلبوم «چه حال خوبيه» حال همه مخاطبانم خوب شود.
  * شما براي آلبوم زمان‌هاي مختلفي را مطرح کرديد هوادارانتان کمي بدبين شده‌اند. بخش مهمي از فعاليت حرفه‌اي يک آرتيست نوع اطلاع رساني درمورد آثارش است و بدقول شدن نزد مخاطب اتفاقي است که مي‌تواند تبعات منفي داشته باشد. چرا اين بدقولي باعث رنجش طرفدارانتان شد؟ ما بي‌تجربگي کرديم ولي داستان‌هايي هم دارد. اول از همه خودم را مي‌گويم که يک سري ملودي‌هايي ساختم که مي‌گفتم خيلي خوب است و وقتي ملودي‌هاي ديگر مي‌ساختم و در کنارشان مي‌گذاشتم مي‌ديدم که خوب نيستند و کارهاي معمولي بقيه کارهاي خوب را خراب مي‌کنند. دوباره زمان مي‌گذاشتم که آلبوم را بهتر کنم ولي دليل اصلي آن تنظيم کننده بود که فکر مي‌کنم 7-8 ماه کار ما را عقب انداخت. هر روز با بهانه‌ي مختلفي مثل اينکه امشب اينترنت ندارم کار را بفرستم، امشب فلاني مريض است، پايم درد مي‌کند و انگشتم در رفت، چشم‌هايم قرمز شده و هزار بهانه ديگر. بهتر بود 5 ماه پيش بگويند که وقت ندارم و زمان ما را نمي‌گرفتند. فقط هم من نيستم و آدم‌هاي زيادي را اذيت کرده است.
  * درمورد فضاي کلي آلبوم صحبت کنيم. قبل از انتشار آلبوم زمان خوبي است که ايده‌آل‌هايت را درمورد آلبوم بگويي. فکر مي‌کني چه قشري از جامعه مخاطبينت از اين آلبوم لذت ببرند؟ من در اين چند سالي که کار کرده‌ام سعي داشتم که کارهايم ترتيبي داشته باشد و يکي غمگين و ديگري شاد و ديگري هاوس و ترنس باشد و هميشه همين روال را تکرار مي‌کردم. شب عيد حتما بايد يک کار شاد مي‌دادم. من در يک سالي که گذشت فقط آهنگ‌هاي غمگين و هاوس ترنس کار کردم و هدفم اين بود که آهنگ‌هاي شش و هشت و شاد من به چشم بيايد. اسم آلبوم را در ابتدا «سقوط» گذاشته بوديم ولي خودم ديگر از اين فاز بد و منفي وتکراري بيزار شده بودم. احساس کردم همه خيلي مشکلات دارند و فکرشان در کار و زندگي درگير است و پيش خودم گفتم چرا حالشان را خوب نکنيم؟ اين همه من آهنگ غمگين خواندم و اتفاقاتي که بايد مي‌افتاد ديگر افتاده و بايد به دنبال خوب کردن حال مردم باشم و آهنگ‌هايي بسازم که وقتي مردم براي شنيدنش سه دقيقه وقت مي‌گذارند حالشان عوض شود. سعي کردم که بين آهنگ‌ها تفاوت هم باشد. مثلا من هيچوقت کار تلفيقي نخوانده بودم و در اين آلبوم خواندم. کارهاي شادي ساختم و از فضايي که قبلا در آن بودم درآمدم. اين آلبوم کار غمگين هم دارد ولي 2-3 کار غمگين خيلي خوب هستند و بايد اين آلبوم شنيده شود.
  * واقعا آلبوم در چه مرحله‌اي است؟وکال يکي از کارها مانده و يک کار را هم به اشکان آبرون داده‌ام که فکر مي‌کنم 7-8 روز ديگر به من تحويل بدهند. مجوز آلبوم تمام شده است و وکال اين کار را هم بگيرم ميکس و مستر کار مي‌ماند که فکر مي کنم 7 کار را کوشان حداد ميکس کرده و فقط 3 تاي ديگر مانده است. فکر مي‌کنم به زودي کار آلبوم تمام شود چون قرارداد پخش را هم بسته‌ايم.
  * حالا که کارهاي آلبوم تمام شده کمي درباره مسائل شخصي تر تو حرف بزنيم. يک روز عادي سامان جليلي چگونه مي گذرد؟ از کجا شروع مي ‌شود و چه کارهايي انجام مي‌دهي؟ من وقتي از خواب بيدار مي‌شوم معمولا يک يا دو ساعت در گوشي هستم و تلفنم را چک مي‌کنم. بعد از آن به اتاق تنظيم کارهايم مي‌روم و با صداهايي که مي‌شود آهنگسازي کرد کار مي‌کنم تا ببينم مي‌توانم از آن‌ها کاري را بسازم يا نه. چون اعتقاد دارم در لحظه مي‌توان کاري را ساخت که تاثيرگذار باشد. من هر روز اين را امتحان مي‌کنم تا ببينم مي‌توانم کاري را بسازم يا نه. من عاشق پلي استيشن هستم و معمولا زياد با پلي استيشن بازي فوتبال مي‌کنم. در خانه هم ميز بيليارد دارم و بيليارد بازي مي‌کنم و تفريحم همين است و زياد به بيرون نمي‌روم. همه چيز را در خانه آورده‌ام که بتوانم در خانه تفريح کنم.


  * گوش کردن موسيقي بخشي از روزهاي عادي تو را تشکيل نمي‌دهد؟ اصلا موسيقي گوش نمي‌دهم و اگر بخواهم موسيقي گوش دهم کارهاي ترکيه‌اي و هندي را گوش مي‌دهم چون به نظرم با گوش دادن به آنها فضاي من عوض مي‌شود.
  * يعني بازار داخلي را رصد نمي کني؟ تقريبا کارهاي همه خواننده‌ها را پيگيري مي‌کنم و مي‌شنوم. براي خودم خوب است که کارها را بشنوم تا تلاش کنم بهتر از آن‌ها را بسازم.
  * در يک سال گذشته اثري بوده که روي تو تاثير بگذارد و آن را تحسين کني و بگويي چقدر کار خوب و شاهکاري بوده و به حقش نرسيده است؟ کارهايي که به حقشان نرسيده‌اند زياد بوده است. مثل کارهاي مهدي يراحي که به نظرم به حقش نمي‌رسد. من واقعا درک نمي‌کنم چرا مهدي يراحي 6 يا 8 سانس در تهران نمي‌رود؟ صدايش عالي است و ترانه‌هايي که انتخاب مي‌کند نشان دهنده هوش بالاي اوست. مهدي يراحي آدم مولفي است و به نظرم خيلي خوب است که پاي اعتقادش مي‌ايستد و کارش را عوض نمي‌کند و همان مسير را ادامه مي‌دهد. حتي به حرف بقيه که مي‌گويند کمي شاد و تين ايج پسند بخوان توجه نمي‌کند و کار خودش را انجام مي‌دهد که به نظرم ارزش زيادي دارد.
  * انتقادي که به تو مطرح مي‌شود اين است که تيم کاري تو، تيم ثابتي است. خودت فکر نمي‌کني اين امر به مرور باعث مي‌شود که در گذر زمان به يکنواختي برسي و وارد پروسه تکرار بشوي. از اين موضوع نترسيدي؟ بله ترسيدم. من از اين آلبوم تصميم گرفتم تغيير کنم. چون هر اتفاقي مي‌خواست بيفتد تا الان افتاده و بايد کارم را خوب کنم. به عنوان ترانه سرا با مهرزاد اميرخاني کار مي‌کنم که فضاي ديگري قرار است بيايد. تنظيم کننده اکثر کارهاي قبلي من حامد برادران بود و در اين آلبوم با کوشان و اشکان آبرون کار مي‌کنم که تاکنون با آن‌ها کار نکرده بودم. البته کار «پرتگاه» با کوشان بود. همه چيز را عوض مي‌کنم و با برندترين افراد کار مي‌کنم. شايد براي ملودي هم با عليرضا افکاري بتوانم کار کنم.
  * قابليت‌هاي ملودي سازي تو انقدر يونيک و ويژه است که خيلي‌ها اعتقاد دارند از بهترين ملودي سازها هستي. درمورد پروسه ملودي سازي خودت صحبت کن که اصولا از کجا مي آيد؟واقعا خودم نمي‌دانم. بعضي کارهاي من هم مثل «واي دلم» و «حيف روزهاي رفته» به حق خودش نرسيد. هميشه تا خودم مصرع به مصرع کار را دوست نداشته باشم کار را پخش نمي‌کنم. هميشه دوست دارم ترانه مخاطبينم را درگير کند و وقتي مي‌خواهند سه دقيقه وقت بگذارند، براي گوش‌هايش ارزش قائلم.
  * يکي از حاشيه‌هاي مهم سال گذشته تو ماجراي حامد برادران و ورودش به ارکستر آقاي گلزار و خروجش از ارکستر سامان جليلي بود. چه شد که همه چيز به هم خورد؟ من و حامد خيلي خوب کار مي‌کنيم. طبيعتا وقتي گروهي خوب کار کند آدم‌هايي پيدا مي‌شوند که وسط بيايند و رابطه‌ها را خراب کنند و حرف ببرند. حتي حرف‌هايي را هم اضافه کنند و به من بگويند حامد اين حرف‌ها را زده يا به حامد بگويند سامان اين حرف‌ها را زده است. ما مي‌خواستيم براي گروه‌مان لباس طراحي کنيم و همه گفتند گروه سرود مي‌شويم! به گروه آقاي گلزار رفتند و حتي کلاهشان هم يکي بود. اگر گروه سرود بود فرقي ندارد و آن جا هم گروه سرود مي‌شود. اين مسائل ناراحتم کرد.
  * تو قبول نکردي که همزمان در دو ارکستر کار کند؟ محمد قيامتي: سامان يک لحظه هم فکر نکرد که حامد نباشد. بعد از اجراي تهران که حامد به عنوان رهبر ارکستر سامان به روي استيج آمد، وقتي اجرا تمام شد و خيلي از دوستان موزيسين گفتند سامان حيف است و چرا نوازنده‌هاي خوبي در تيمتان نداريد؟ ما نوازنده‌هاي خوبي داريم. از درام زن و پرکاشن و همه خيلي خوب هستند. حامد وقتي به سمت خوانندگي رفت ديگر وقت زيادي نداشت. به عنوان رهبر ارکستر بايد براي تنظيم ها وقت مي گذاشت. اتفاق کنسرت تهران ما آنجا بود که وقتي مردم از سامان آهنگي را خواستند مجبور بود گيتار به دستش بگيرد و کار را بزند درحاليکه کار 20 روز پيش پخش شده بود. مجبور بوديم فقط کارهايي که ايشان تنظيم کرده بودند را فقط تکرار کنيم و بخوانيم. از زماني که حامد به سمت خوانندگي رفت رهبر ارکستر بودن برايش معنايي نداشت و بيشتر دوست داشت بخواند. همين موضوع باعث قطع همکاري شد.

سامان: حامد براي من زحمت زيادي کشيده و همه جا هم گفته‌ام زماني که من در کيش تفريح مي‌کردم حامد ميکس کارهاي من را مي‌زد. از او ممنونم و الان هم با هم مشکلي نداريم ولي نشد که باهم کار کنيم. شايد اين جدايي رهبر ارکستري و خوانندگي باعث شد که کارهاي تک آهنگ و آلبوم هم با هم کار نکنيم ولي فکر مي‌کنم در آينده درست بشود.
  * من هم فکر مي کنم دوره ما دوره صفر يا صد بودن نيست و جاهايي اتفاق‌هايي مي‌افتد که ممکن است در مقطعي آدم ها از هم دور باشند ولي بازگشت بعد شيرين‌تر مي‌شود. کمي درمورد فضاي خارج از موسيقي صحبت کنيم. چقدر فيلم مي‌بيني؟ اصولا آدمي هستي که فيلم ببيني و کتاب بخواني؟ فيلم خارجي زياد مي‌بينم ولي کتاب زياد نمي‌خوانم. يک بار شبکه 5 گفتم کتاب نمي‌خوانم و مجري به من جوابي داد که از آن به بعد مي‌ترسم بگويم کتاب نمي‌خوانم.
  * سبک خاصي از فيلم‌ها را دوست داري؟بيشتر فيلم‌هاي تخيلي دوست دارم مثل اسپايدرمن. گويا کودک درونم زنده است.
  * تاکنون براي آهنگ‌هايت از فيلم‌ها ايده و تاثير گرفته‌اي؟ بله. خيلي. من حتي از صدا و زنگ‌هاي موبايل هم ايده مي گيرم. يک بار در هواپيما نشسته بودم و پرواز ماهان موزيکي را قبل از اينکه بگويد کمربندها را ببنديد پخش کرد که من از آن هم الهام گرفتم.
  * درمورد همکاران ديگرت در عرصه خوانندگي مثلا محسن چاوشي و محسن يگانه حرف بزنيم. مي‌خواهم ذهنيات خودت را درمورد گذشته و اکنون اين هنرمندها بگويي. البته اين را اعتراف مي‌کنم همين که مهدي يراحي را مثال زدي حجت را بر من تمام کردي که همه چيز را به خوبي رصد مي‌کني.محسن يگانه از وقتي که شروع به خواندن کرد من هنوز خواننده نبودم. نمي‌گويم کارهاي يگانه را دوست نداشتم. کارهايش واقعا خوب بود و شايد بعضي جاها روي تن صداي من هم تاثير مي‌گذاشت. محسن يگانه يک مدت خيلي اوج گرفت و فکر مي کنم موسيقي ايران بعد از «رگ خواب» در دستش بود ولي بعد از آن هر سال افت کرد که به دليل غرورش يا انتخاب نکردن ترانه سرا يا تنظيم کننده‌ها بود. فکر مي‌کنم مثل الان من بود که فقط دوست داشت که خودش کار کند. محسن چاوشي و يگانه زمان‌هاي خوبي خواندند. زماني که همه درگير آهنگ‌هاي رپ بودند و يک موج زيرزميني درمورد آن‌ها راه افتاد. به نظر من محسن يگانه يک زماني خيلي خوب کار کرد ولي بعد از رگ خواب افت پيدا کرد و کارهاي واقعي خودش نبود و اجازه داد بقيه بالا بيايند. به نظر من آن سال‌ها در انتخاب کارهايش باهوش نبود و اجازه داد بقيه معروف شوند.

محمد: سامان هميشه حرف قشنگي مي‌زند. محسن يگانه سبکش را گم کرد.

سامان: به نظرم کسي که سبک قشنگي براي خودش درست کرده بود به يکباره خواست سبکش را تغيير بدهد. تا اينکه «بهت قول ميدم» دوباره زنده‌اش کرد. ولي فکر نمي‌کنم بتواند آن را نگه دارد. اما من محسن چاوشي را نمي‌فهمم از بس خيلي خوب است. کارهايي که انتخاب مي‌کند، تنظيم‌هايي که مي‌کند، تن صدايش که به نظرم زميني نيست و واقعا عجيب و غريب است. نمي‌توان گفت ادا هم باشد چون ادا درآوردنش هم واقعا سخت است. نمي‌دانم چرا تاکنون اجرا نگذاشته و پاي سياست خودش و خاص بودنش و کمتر ديده شدنش هم مانده است. خيلي دوست دارم کشفش کنم و با خودش صحبت کنم.
  * از خواننده‌اي نسل جديد که آمدند مثل اشوان، سيامک عباسي، عماد طالب زاده، حامد همايون و خيلي هاي ديگر که در دو سال گذشته توانسته اند وارد فضاي موسيقي رسمي کشور بشوند بگو. فکر مي‌کني اوج گرفتن آن‌ها در اين مقطع مي‌تواند تداوم داشته باشد؟ فضاي کاري آن‌ها را به گونه‌اي مي‌بيني که موفقيت مقطعي کنوني را بتوانند ادامه دهند؟ به نظرم همه چيز بستگي به هوش خواننده دارد ولي فکر نمي‌کنم کسي که يک شبه معروف شود بتواند ماندگار باشد. من نمي‌خواهم و مثال نمي‌زنم ولي فسنقري هم يک شبه فسنقري شد! به نظرم حامد همايون ماندگار نيست ولي اگر از اشوان حمايت شود مي‌تواند ماندگار باشد چون هم استايل خوبي دارد و هم ملودي‌هاي خوبي مي‌سازد. فکر مي‌کنم در هر کارش 4-5 تا ملودي دارد و سبک خوبي ساخته.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۷۱۶۶۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کدام بانک ها بیشترین سود را داشتند

امتداد - مجموع سود ۹ ماهه سال ۱۴۰۲ بانکهای بالا که به ترتیب از بیشترین سود تا کمترین درج شده اند بالغ بر ۵۵ هزارمیلیاردتومان (همت) است.

 به گزارش پایگاه خبری امتداد ، در این گزارش به توصیف و تحلیل سود و زیان ۹ ماهه سال ۱۴۰۲ مرتبط با هفت بانک بورسی ملت، پاسارگاد، اقتصاد نوین، تجارت،سامان،صادرات و پارسیان می پردازیم.

مجموع سود ۹ ماهه سال ۱۴۰۲ بانکهای بالا که به ترتیب از بیشترین سود تا کمترین درج شده اند بالغ بر ۵۵ هزارمیلیاردتومان (همت) است.

بانک ملت با ۲۷ همت سود ۹ ماهه حدود ۴۹ درصد از سود مجموع هفت بانک را به خود اختصاص داده است.

پاسارگاد با ۱۷ همت ،اقتصادنوین ۹ همت ، تجارت ۶ همت ، سامان ۴ همت ، صادرات ۲ همت سود و پارسیان با هشت همت زیان که تنها بانک زیانده در بازه ۹ ماهه است در رتبه های بعدی از حیث قدرمطلق سود و زیان هستند.

نرخ بازده درآمدها که نشان می دهد به ازای هر ۱۰۰ واحد از مجموع درآمدها چه میزان سود خالص ایجاد می شود در بانک پاسارگاد ۵۸ درصد ، سامان ۴۹ درصد ، اقتصاد نوین ۴۷ درصد ، ملت ۴۳ درصد ، تجارت ۲۱ درصد و صادرات ۱ درصد می باشد بانک سامان به دلیل زیان ۹ ماهه بازدهی از درآمد ندارد.

در بانکهای ملت و پاسارگاد حدود ۸۶ درصد از درآمدها ناشی از درآمد تسهیلات است سهم درآمد تسهیلات از کل درآمدها در بانک اقتصاد نوین ۶۳ درصد ، صادرات ۵۰ ، سامان ۴۸ درصد و تجارت ۴۵ درصد است.

 

بنابراین ترکیب منابع دو بانک ملت و پاسارگاد از حیث منابع وکالتی و مالکیتی در وضعیت بهینه قرار دارد.

کم خرج ترین بانک ها

تجزیه هزینه های هفت بانک نشان می دهد سهم هزینه های اداری و تشکیلاتی از کل هزینه ها در بانک پاسارگاد ۳۹ درصد و از این حیث کم خرج ترین بانک در بین هفت بانک از نظر هزینه های اداری ، پرسنلی و تشکیلاتی است این شاخص در:

بانک اقتصاد نوین ۴۲ درصد پارسیان ۶۴ درصد ملت ۷۵ درصد صادرات ۷۷ درصد تجارت ۷۹ درصد و سامان ۸۱ درصد است.

اینکه سامان با توجه به تعداد شعب و تجهیزات و پرسنل اصلا در حد ملت و صادرات و تجارت نبوده اما بیشترین وزن هزینه اش ، اداری و پرسنلی است محل تامل است.

ضمنا میانگین سهم هزینه تامین مالی در هفت بانک از کل هزینه ها معادل ۹ درصد است در بانک پارسیان سهم هزینه تامین مالی از کل هزینه ها ۲۲ درصد و بسیار بیشتر از میانگین هفت بانک و بانک سامان با سهم زیر یک درصدی از این حیث مطلوبترین حالت را دارد.

طبق گزارش اخباربانک، میانگین سهم هزینه مطالبات از کل هزینه ها در مجموع هغت بانک معادل ۱۳ درصد می باشد.

در بانک ملت سهم هزینه مطالبات از کل هزینه ها چهار درصد و در بانک اقتصاد نوین سهم هزینه مطالبات از کل هزینه ها ۳۱ درصد به ترتیب کمترین و بیشترین سهم را دارند این شاخص در:

بانک تجارت ۱۱ درصد پارسیان ۱۲ درصد صادرات ۱۳ درصد سامان ۱۶ درصد و پاسارگاد ۲۲ درصد است.

البته باید گفت ممکن است کم بودن سهم این هزینه در برهی بانکها بدلیل عدم ثبت کافی هزینه مطالبات باشد که گزارش حسابرسان نیز معمولا موید این نکته است.

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

دیگر خبرها

  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (11 اردیبهشت)
  • یک درگذشت، خبرهایی از حج و پخش ۳ سریال جدید از تلویزیون
  • «نقش هیتلر در آلبوم خانوادگی» مجددا مرور می‌شود
  • بازسازی پایه‌های پل زمانخان در سامان
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (9 اردیبهشت)
  • کدام بانک ها بیشترین سود را داشتند
  • بهترین زمان برای نهادینه کردن فرهنگ عفاف و حجاب دوران کودکی و نوجوانی است
  • بهترین پنالتی زن تاریخ فوتبال کیست؟
  • « نئوتنالیتی » شنیدنی شد/ انتشار مجموعه «قاوال مکتبی»
  • «نئوتنالیتی» شنیدنی شد/ انتشار مجموعه «قاوال مکتبی»